پوستر «جامپ کات» رونمایی شد/ ریشه بازیگری، پانتومیم است
تاریخ انتشار: ۲۱ آبان ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۹۰۷۱۷۴۵
به گزارش خبرگزاری مهر به نقل از مشاور رسانهای پروژه، آیین رونمایی از پوستر پانتومیم «جامپ کات» به نویسندگی و کارگردانی حامد نصرآبادیان با طرحی از مهدی رایگانی روز گذشته شنبه بیستم آبان با حضور ناصر آقایی بازیگر و مدرس پیشکسوت تئاتر، سینما و تلویزیون، منوچهر اکبرلو پژوهشگر، نویسنده و کارگردان تئاتر و مسعود آبپرور کارگردان سینما و تلویزیون در تماشاخانه همای سعادت برگزار شد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
حامد نصرآبادیان در ابتدای این مراسم با اشاره به چگونگی شکلگیری گروه تئاتر سربازان صلح گفت: این گروه از اردیبهشت سال ۱۳۸۰ و با اجرای نمایش «دل من خواب پروانه شدن میبیند» در تالار وحدت تهران کار خود را آغاز کرد و تا امروز با زبان بدن، تئاتر فیزیکال و پانتومیم آثار زیادی با محوریت صلح در کشورهایی همچون فرانسه، هند، مالزی، کانادا، ارمنستان، ترکیه و ایران اجرا کرده است.این اثر با احترام و افتخار از طرف گروه تئاتر سربازان صلح ایران به زنان، مادران و کودکان ایران تقدیم میشود.
ناصر آقایی بازیگر و مدرس پیشکسوت بازیگری نیز در ادامه این مراسم با بیان اینکه پانتومیم اکنون تغییر شکل داده است، گفت: در حال حاضر میم، به آن شکل که مارسل مارسو آن را ایجاد کرد و وجه خاصی داشت، نیست و دچار دگرگونی شده است.
وی ادامه داد: تغییر در میم و بیتوجهی به این هنر تا حدی است که در جایی مثل انگلستان دیگر میم را نمیشناسند. به خاطر دارم که چند سال پیش با یکی از دوستانی که در لندن به تدریس هنرهای نمایشی مشغول بود، درباره میم صحبت کردم و او گفت که اینجا کسی میم را نمیشناسد. با این حال با اصرار من برای برگزاری دوره آموزشی این هنر اقدام شد و تنها ۲ نفر هنرجو برای شرکت در دوره ثبتنام کردند.
این بازیگر تئاتر با اشاره به اینکه خاستگاه میم فرانسه است، افزود: این هنر در آمریکا هم رایج اهست اما نه خیلی زیاد و البته در آلمان هم شکلی از پرفورمنس آرت را پانتومیم مینامند.
آقایی با اشاره به برگزاری جشنواره پانتومیم در سالهای قبل به همت حوزه هنری گفت: در حال حاضر تعداد افرادی که به این هنر مشغول هستند، زیاد نیست اما این هنر همچنان مخاطبان خود را دارد و مورد استقبال قرار میگیرد. در طول دوران برگزاری جشنوارههای مرتبط با این رشته شاهد هنرنمایی عزیزانی بودم که با وجود نبود آموزش کارشان خوب بود و باعث تاسف است که آنها با این همه استعداد مربی نداشتند. چراکه قطعا با آموزش درست، از آنها بازیگران میم خوبی تربیت میشد. متاسفانه با گذشت سالها این علاقهمندان همچنان بهطور خودجوش عمل میکنند.
وی در پایان سخنانش گفت: بازیگری که میم یادگرفته تخصصی را آموخته است که سایر بازیگران از آن بیبهره هستند. تخصصی که میتواند مایه افتخارش باشد.
منوچهر اکبرلو، پژوهشگر، نویسنده و کارگردان تئاتر دیگر سخنرانی بود که با یادآوری حضورش در کلاسهایی پانتومیم ناصر آقایی در دهه ۶۰ گفت: تنها جایی که مرا به پانتومیم علاقهمند کرد، کلاسهای استاد ناصر آقایی در دانشگاه بود. من دانشجوی کارگردانی بودم و هیچ وقت سراغ بازیگری نرفتم اما همیشه به این موضوع که جای این هنر در بازیگری خالی است، فکر میکنم.
این منتقد افزود: همیشه برای من این سوال وجود دارد که چرا این هنر که ضرورت همزبانی را از تئاتر برمیدارد، باز هم در جهان ناشناخته مانده است. ادبیات و شعر ما را بهواسطه زبان در دیگر کشورهای جهان کمتر میشناسد و قطعا اینجاست که به اهمیت پانتومیم و زبان بدن پی میبریم. چرا در دنیایی که همه به دنبال ارتباطات بینالمللی هستند؛ همچنان همه به جستجوی کلام میگردند.
در ادامه، مسعود آبپرور، کارگردان سینما و تلویزیون نیز گفت: یکی از مشکلات ما در بازیگری سینما این است که اکثر بازیگران حتی پیشکسوتان این عرصه به گویندگان دیالوگ تبدیل شدهاند. وقتی به بازیگر میگوییم برای بازی این لحظه نمایشی آماده هستی، از این جمله تنها حفظ بودن دیالوگها را بدون هیچ برنامهریزی برای حرکات بدنی خود در نظر دارد.
وی ادامه داد: فکر میکنم همه هنرها تلاش میکنند به عالیترین شکل خود که همان موسیقی است، برسند. همانطور که ما در ادبیات به شعر و ریتم میرسیم. اگر بازیگری در زیرشاخههای هنرهای نمایشی بخواهد نیل به هنر داشته باشد حتما پانتومیم ریشه هنر بازیگری تلقی خواهد شد.
این هنرمند ادامه داد: شما در پانتومیم هیچ ابزار مخربی برای بیان احساسات و انتقال احساستان به مخاطبان ندارید. تنها ابزار پانتومیم، بدن و ریتم است و این شاعرانهترین نوع بازیگری است، پس در ذات خودش به هنر بسیار نزدیک شده است.
مهدی رایگانی، طراح پوستر نمایش «جامپ کات» نیز در این مراسم گفت: برخلاف بقیه سفارشهای گرافیکی، برای طراحی پوستر تئاتر باید کار را به تماشا بنشینی. من همیشه براین باور هستم که تئاتر خودش پوستر خودش را به دنیا میآورد. طراحی پوستر تئاتر کاری سخت و البته بسیار شیرین است.
فاطیما سرلک، آرمان طیران، امیر ساعتچی، سعید دولتی، شهرام اسدزاده، بهنا آریا، امیرحسین بصیر و ساواش آذخ از دیگر مهمانان این مراسم بودند.
نمایش «جامپ کات» از روز شنبه چهارم آذر ماه ساعت ۱۸ به مدت زمان یک ساعت در عمارت نوفللوشاتو میزبان علاقهمندان خواهد بود.
کد خبر 5937079 آروین موذن زادهمنبع: مهر
کلیدواژه: منوچهر اکبرلو ناصر آقایی مسعود آب پرور تماشاخانه همای سعادت پوستر حضور هنر ایران در جهان تئاتر ایران موسیقی ایرانی کنسرت موسیقی هنرمندان تئاتر کارگردان تئاتر تماشاخانه شهرزاد سینمای مستند شبکه افق برنامه تلویزیونی فیلم کوتاه تالار وحدت بازیگر سینما موزه هنرهای معاصر تهران ناصر آقایی جامپ کات
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.mehrnews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «مهر» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۹۰۷۱۷۴۵ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
از تخته سیاه به پرده نقرهای؛ بازیگرانی که معلم بودند
«بازیگری همان معلمی است با این تفاوت که تخته معلمی، سیاه است و تخته بازیگری، سفید». این جمله را سیدجواد هاشمی در یکی از مصاحبههایش گفته است. بازیگری که احتمالا بیشتر از بقیه میدانیم و خبر داریم که معلم است و سالهاست در استخدام آموزش و پرورش. کسی که حتی در همین مصاحبه میگوید که هنرپیشه نیست و معلم است و حتی احسان علیخانی و فرزاد جمشیدی روزی شاگردهایش بودهاند.
به گزارش ایرنا، علاوه بر او، بازیگران دیگری هم هستند که نمیدانیم پیش از آنکه بازیگری پیشه کنند، معلم بودهاند. بعضی نیز مانند هاشمی، همچنان معلماند و از تدریس لذت میبرند. سینمای ایران از این دست معلمها هم کم نداشته؛ از آن معلمهایی که سر کلاس، نصف بیشتر زنگ را به سوالات شاگردانشان درباره فیلمهایی که بازی میکنند، جواب دادهاند. همانهایی که امروز سینما بیشتر از هر زمان دیگری باید به احترامشان بایستد و تمام قد به آنها تبریک بگوید.
وقتی احسان علیخانی هم شاگرد ِجواد هاشمی بوداحتمالا بسیار تعجببرانگیز باشد شنیدن اینکه سیدجواد هاشمی؛ بازیگری که اکثر نقشهایش با جبهه و جنگ و شهادت عجین شده، ۲۹ سال است که معلم آموزش و پرورش است و به جز انگلیسی، ریاضی و فیزیک، همه چیز تدریس کرده است. هاشمی این طور که تعریف کرده از ۱۷ سالگی معلم بوده و تدریس میکرده و آنقدر سن کمی داشته که گاهی او را با شاگردانش اشتباه میگرفتند.
البته که او در مصاحبهای گفته بود که تعلیقش کردند، اما چون برای پول هیچ وقت درس نداده، بیشتر شاگردانی که وارد این حوزه کرده، برایش اهمیت دارند. او گفته است: شاید کسی باور نکند فرزاد جمشیدی، احسان علیخانی، امیرحسین مدرس در رده مجریگری، حسین هوشیار، ابوالفضل بختیاری در مداحی، شاگردهای من بودند.
شاید کسی باورش نشود شهناز حقیقی، امیر بکان، علی تفرشی و علی لهراسبی در حوزه موسیقی، علی سلیمانی، عباس غزالی و خیلی از بازیگرهای اصلی تئاتر یا بر و بچههایی که الان تهیهکنندههای اصلی برنامههای تلویزیونی هستند، محمد هاشمی اصل و قنبری شاگردهای من بودند و من برای همه آنها خوشحالم که بهتر از من شدند.
هاشمی این طور که تعریف کرده از ۱۷ سالگی معلم بوده و تدریس میکرده و آنقدر سن کمی داشته که گاهی او را با شاگردانش اشتباه میگرفتند. در کانون حر به بچههای جوادیه و نازیآباد درس میداده و کلاسهایی برگزار میکرده که خروجی آنها بیشتر هم مداح بودند.
حتی گلزار هم معلم بوده؛ آن هم معلم دینی!پیش از ماه عسل ۹۷ و گفتوگوی احسان علیخانی با او به طور رسمی و خبری کسی نمیدانست محمدرضا گلزار هم معلم بوده باشد. او در آن مصاحبه گفت که عربی و معارف کنکور درس میداده و همین تعجب طرفداران او را بیشتر هم کرد. چون همزمان با تدریس، بازیگری هم میکردم برای بچهها جالب بود که معلمشان را مثلا روزها سر کلاس و شبها در تلویزیون ببینند.
گلزار که نقش شاخصی به عنوان معلم در سینمای ایران نداشته، اما در آن مصاحبه گفت که بچه درس خوان بوده و عربی کنکورش را ۱۰۰ درصد جواب داده بود. همین باعث شده بود او پیشه معلمی را تجربه کند و سه سال عربی و معارف درس بدهد.
شاید تنها جایی که طرفداران گلزار او را در محیط دانشگاه دیده باشند شام آخر فریدون جیرانی و سلام بمبئی قربان محمدپور بوده که در هر دو دانشجو بود. گلزار در آن مصاحبه گفت که رتبه ۵ کنکور هم بوده و همه اینها ناگفتههای جالبی را درباره این بازیگر پر طرفدار و ابعاد دیگری از زندگی شخصی او علنی کرد.
مهران رجبی؛ بازیگر شوخ و معلمی جدیمهران رجبی هم مانند سیدجواد هاشمی از معلم بودن خود زیاد صحبت کرده. او با آنکه ۲۰ سال سابقه تدریس دارد، اما معلمی را رها کرده و به بازیگری روی آورده. جالب آنکه ورودش به بازیگری هم با بچههای مدرسه همت بوده و نقش معلمی را ایفا کرده که هنوز در خاطر بسیاری از ما مانده است.
رجبی برخلاف ظاهر شوخ و خندانی که دارد از خاطرات سر کلاس و اخلاق جدیاش میگوید: من سر کلاسها با متعلمین و هنرجوها جدی بودم، نه این که بخواهم برخورد جدی و خشک با آنها داشته باشم، اما به هر حال اقتضای کلاس درس شوخی و خنده نیست و من هم زمانی که سر کلاس بودم در جایگاه یک معلم قرار داشتم نه یک بازیگر که قرار است مثلا یک نقش کمدی را بازی کند.
او هم همچون بقیه بازیگرانی که معلم هم بودند، با چالش سوالات بچهها سر کلاس درباره بازیگری او مواجه بوده و میگوید: یادم میآید، چون همزمان با تدریس، بازیگری هم میکردم برای بچهها جالب بود که معلمشان را مثلا روزها سر کلاس درس و شبها در تلویزیون ببینند.
از تدریس در روستا تا «ورود آقایان ممنوع» به روایت زهره حمیدیدو سال تدریس و معلم دو مقطع متفاوت بودن کافی است تا او را بازیگری بدانیم که پیش از آنکه پایش به دنیای سینما و بازی جلوی دوربین باز شده باشد، تجربه دنیای متفاوت کلاس درس را در کارنامهاش داشته است. زهره حمیدی بازیگری است که اتفاقا جلوی دوربین نیز تجربه معلمی را داشته و در ورود آقایان ممنوع هم نقش یک معلم ریاضی را ایفا میکرد.
حمیدی میگوید: من در سالهای ۵۲ تا ۵۴ معلم بودم. آن زمان در در روستا بودیم و من هم مربی مهد کودک بودم و هم در یک پروژه با عنوان «پیکار با بیسوادی» به زنان و دختران جوان درس میدادم. آن زمان خودم در رشته اقتصاد تحصیل میکردم و همزمان درس هم میدادم.
حمیدی البته از آن مادرانی بوده که خیلی زود ازدواج کرده و بعد طعم مادر شدن را چشیده بودند و همین باعث شده بود که هم تحصیل کند، هم مادری و هم بچه هایش را هنگام تدریس با خودش به مهدکودک ببرد. او میگوید تدریس در مهدکودک را هم انتخاب کرده است.
او بعدتر که تدریس را تجربه کرد، به دختران جوان هم درس داد و از تاثیر تجربه تدریس در بازیگری اینطور میگوید: خیلی از بازیگران ما قبلا شغل معلمی را دنبال کردهاند. معلم بودن دنیای جذابی دارد و تجربه شناخت انسانها را فراهم میکند؛ تجربهای که به کار بازیگر هم میآید. از جمله خود من که در مقطع معلم بودنم با پدرها و مادرها و دانش آموزان زیادی سروکار داشتم و خواسته یا ناخواسته به کاراکترها دقت میکردم.
انتخاب سخت مهوش وقاری میان بازیگری و معلمیوقاری و همسر مرحومش برعکس بسیاری از زوجهای بازیگر، به جای آنکه پشت صحنه یا در آفیشهای فیلمبرداری با هم آشنا شده باشند، در اداره کل تربیت معلم با هم آشنا شدند و بعد ازدواج کردند. دو بازیگر با عقبه معلمی که هر دو هم بازنشسته آموزش و پرورش هستند. البته وقاری در مصاحبه هایش گفته که علیرغم عشق و علاقهای که به تدریس داشته، زودتر از موعد خود را بازنشسته کرده است.
او از ارتباط جالب بین هنر تصویر و تدریس و درک بچهها از این مساله میگوید: من در آن زمان به عنوان بازیگر در خانه شاگردها هم حضور داشتم و همین باعث شده بود که با من احساس نزدیکتری داشته باشند. گاهی هم بسیاری از بچهها رودربایستی داشتند و به خاطر همین رودربایستی همه درسها را به خوبی میخواندند، چون فکر میکردند اگر درس نخوانند من از تلویزیون این اتفاق را به خانواده آنها میگویم. بچهها رودربایستی داشتند و به خاطر همین رودربایستی همه درسها را به خوبی میخواندند، چون فکر میکردند اگر درس نخوانند من از تلویزیون این اتفاق را به خانواده آنها میگویم.
هرچند که او طی اتفاقی که نطفه آن به بازیگر بودن او برمیگردد، با مدیر مدرسه به مشکل میخورد و از او خواسته میشود یا بازیگری را کنار بگذارد و در آن مدرسه بماند یا از آن مدرسه برود. او نیز حالا از آن اتفاق به عنوان اعتراضی یاد میکند که در مقابل این خواسته انجام داد و خود را بازنشسته کرد.
او در اینباره گفته: کار معلمی را دوست داشتم مثل بازیگری؛ چون آنجا ارتباط با بچهها را به همراه داشت و آدمی را زنده نگه میداشت و در کار بازیگری هم این ارتباط و تعامل با مردم برقرار است. دوست داشتم همچنان معلم باشم، در راهنمایی و دبیرستان تدریس میکردم، اما به هر طریقی این ناراحتی و اتفاق باعث شد، بازنشسته شوم.
وقاری بیش از همه بازیگرانی که گفتیم در فیلمها معلم بوده است. از، به من بگویید چه کنم و یک سوال و هزار جواب تا زیر پوست شهر و مدرسه مادربزرگها که در آن ناظم بود.
او که دو سالی میشود همسرش محسن قاضیمرادی را از دست داده، از مدرسه مادربزرگها به عنوان سریالی یاد میکند که بیش از همه کارها او را یاد دوران معلمی خودش انداخته و گفته: این سریال مرا یاد آن دوران انداخت که سر امتحانها به جای اینکه سختگیری کنیم به مادربزرگها کمک هم میکردیم، چون میدانستیم آن خانم نوه دارد و وقتِ درس خواندن آنطور که باید و شاید را ندارد.
پاسخ به کنجکاوی بچهها به شرط درس خواندنبرخلاف سیدجوادهاشمی که همه چیز به جز ریاضی تدریس کرده، سیروس همتی از آن دست بازیگران این لیست است که اختصاصا دبیر ریاضی بوده و هست. او خودش در اینباره میگوید که توانسته سختی ریاضی را به کمک بازیگری، با هنر ترکیب و برای بچهها آسان کند. من سر کلاس لذت میبرم که دانشآموزانم چیزهایی درباره بازیگری از من میپرسند و من میگویم به شرطی که درس بخوانند و کنفرانس بدهند، به سوالات بازیگریشان پاسخ میدهم.
او که در فیلم فرار از اردو نقش یک مربی را ایفا کرده و درباره تاثیر بازیگری روی تدریس میگوید: با استفاده از بازیگری تاثیر بیشتری در کلاسهای درسی داشتم و به خاطر این حرفه است که میدانم در کجای کلاس قرار بگیرم، از چه لحنی استفاده کنم و چگونه رفتار کنم.
او هم مثل باقی بازیگرانی که معلم هستند یا زمانی معلم بوده اند از سوالات بی امان شاگردانش درباره بازیگری در امان نیست و وقتی از او سوال شده که بچهها از تو نمیخواهند تا آنها را به این حرفه معرفی کنی گفته: من سر کلاس لذت میبرم که دانش آموزانم چیزهایی درباره بازیگری از من میپرسند و من میگویم به شرطی که درس بخوانند و کنفرانس بدهند، به سوالات بازیگری شان پاسخ میدهم.
او حتی فیلمنامه یکی از مهمترین آثاری که نوشته یعنی کن پامنار را با موضوع زنی معلم نوشته که تلاش میکند از آبروی خود در برابر دزدان دفاع کند. چند روز پیش هم خبری اعلام شد که او قرار است برنامهای مرتبط با دغدغههای معلمان به نام استودیو معلم را اجرا کند که از شبکه آموزش پخش میشود. جالب است که در این برنامه و در یک آیتم فیلمهای سینمایی ایران و جهان که درباره معلمان است مورد بررسی قرار میگیرد و عجین شدن سینما و تدریس دیگر نه فقط برای خود همتی بلکه برای مخاطبان نیز مسجل میشود.